راه بیفت

ساخت وبلاگ
از تو بریدم

دیگر حوصله ی دیدن و بودنت را ندارم

ولی نمیدانم چرا وقتی نگاهم قفل نگاهت میشود،این ماهیچه ی احمقی که در میان قفسه ی سینه ام جاگرفته،میلرزد

دست هایم سر میشود

و

پاهایم سست تر از هر زمانی.....

راه بیفت...
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1398 ساعت: 22:23

ناگهان اسمت،در مغزم نقش می بندد

 

نوشته میشود و ادامه میابد

درست وسط کار های روز مره

وسط تب و تاب زندگی

در لحظات سخت و دشوار

در اوج شادی و خنده،

چشم هایت در مغزم ترسیم میشود

خود به خود،بی اراده

خودت می آیی

خودت میروی

منم چون زندانی،تسلیم بود و نبودت هستم

فقط نگاهت میکنم

دورم

اما انگار

از همه نزدیکترم

به همان چشم هایی که باید.

 

راه بیفت...
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1398 ساعت: 22:23

میگویند بعد پاییز ،بهار جان میدهد برای عاشقی

نمیدانم داستان من چیست

که نه پاییزم آغشته به عشق میشود نه بهارم

دل من جایی میان همان زمستان سفید و سرد گیر کرده

در همان روز های سرد و بارانی اش

نه چیزی از عشق پاییز فهمیدیم

نه درکی از حس بهار دا‌شتیم

هر چه بود و نبود

یک حس سرد در میان یک هوای بارانی

یک حس دلگیری در هوای ابری

بهرحال هر چه که هست

عشق نیست

من نمیدانم مردم چگونه از عشق و رنگی های زندگیشان میگویند؟

مگر حقیقت دارد؟

 

راه بیفت...
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1398 ساعت: 22:23

 

همه جا هست

بی منت مرا میفهمد

عشق را به قلبم هدیه میدهد

حواسش برای همیشه به من هست 

معشوقه, ام عجب چیز فوق العاده است

معشوقه, من

تنها خداست و خداست

و 

خداست.

راه بیفت...
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1398 ساعت: 22:23

ما هیچوقت با هم حرف نزدیم

 

برای هم نخندیدیم

باهم قدم نزدیم

حتی نتوانستیم بخوبی همدیگررا نگاه کنیم

ما هیچوقت برای هم نبودیم

اما

همیشه گوشه ای از قلبم برایت میتپید...

راه بیفت...
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1398 ساعت: 22:23

تردید ، بر زندگی ام سایه انداختهتمامی راه ها به دوراهی ختم شده اندتمام،مسیر تاریک استسیاهی مطلقانگا ر وجودم را از خاکستر پر کرده اندبسمت تباهی گام برمیدارم،خودم را گم میکنم،صدای بوق و سوت گوشم را کر ک راه بیفت...ادامه مطلب
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1398 ساعت: 22:23

یک نفر هست

که

وقتی میخندی.یادش تورا غمگین میکند

وقتی غمگینی.یادش تورا ارام میکند

یک نفر هست 

که همیشه گوشه از قلبت جا خشک میکند

و لابلای روزمرگی هایت بنهان میشود

و درست لحظه ای که همه چیز بر وقف مراد است

خودی نشان میدهد

و از درون تورا متلاشی میکند......

راه بیفت...
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1398 ساعت: 22:23

پاییز تنها یادگاریه از تو

چی مونده از اولین برخورد

دلتنگی هام آواره

پاییز منو تو خواب خودت حبس کن

روزا و شبامو برعکس کن

فرقی واسم نداره

 

مهدی یراحی_"پاییز"

راه بیفت...
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 9 بهمن 1397 ساعت: 15:42

گاهی اوقات وقتی کسی پایش را از زندگیم میکشد بیرون نه ناراحت میشم نه خوشحال فقط رگ احساساتم برای مدتی قطع میشود و مغزم خالی از هر خیالی یک بی حسی مطلق در یک خلا سرگردان و بی هدف دور خودم و زندگیم میپیچ راه بیفت...ادامه مطلب
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 9 بهمن 1397 ساعت: 15:42

کاش ما آدمها بلد بودیم که تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم ما فقط بلدیم که هر روز پیچیده تر شویم گاها کم حرف تر و گاها حراف تر اما هنوز روشن صحبت کردن را بلد نیستیم از یکدیگر توقع علم غیب داریم باید بز راه بیفت...ادامه مطلب
ما را در سایت راه بیفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mehrnoosh7k71 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 9 بهمن 1397 ساعت: 15:42